کارآفرینی نوآورانه عامل اساسی و کلیدی تکامل و توسعه اقتصادی در میان کشورهای جهان است. تحلیلهای تجربی نشان می دهد که هرچقدر سطح فعالیتهای کارآفرینی نوآورانه در کشوری بالاتر باشد، سطح رشد و توسعه اقتصادی در آن بالاتر خواهد بود.
نوآوری یکی از مسیرهایی است که می توان با استفاده از آن سریعتر به توسعه اقتصادی دست یافت.
اقتصاد ایران از سه بخش دولتی،خصوص و تعاونی تشکیل شده است.سال ها به دلیل نگاه های خاص بخش تعاون به جایگاه واقعی خود نرسیده و برخی معتقدند که این بخش به عمد عقب نگه داشته شده است.
بر اساس اسناد بالادستی و تاکید مقامات ارشد کشور بخش تعاون باید به سهم 25 درصدی از اقتصاد ایران دست یابد.کارشناسان و صاحبنظران اقتصاد تعاون باور دارند «نوآوری» می تواند دستیابی به این هدف را سرعت بخشد.
مصطفی صالحی راد،رئیس مرکز نوآوری و توسعه تعاون از آن دست کارشناسانی است که باور دارد تلفیق اقتصاد مردمی با نوآوری می تواند تصویر جدیدی از اقتصاد ایران ارائه دهد.
وی که مبدع و صاحب نظر در «اقتصاد تعاون بنیان»است اعلام می کند«... مرکز نوآوری و توسعه تعاون بر«زنجیره ارزش» تمرکز دارد. در مورد زنجیره ارزش هم به solidarity economy یا اتحاد حول زنجیره ارزش اعتقاد داریم.اقتصاد تعاونبنیان اقتصاد دانشبنیان، مردمپایه و تولیدمحور است. »
مشروح گفت و گو با صاحی راد درباره مفاهیم پایه ای در اقتصاد تعاون پایه و پروژه های ملی منتا را در ادامه بخوانید.
** در ابتدا، خلاصهای از فعالیت مرکز نوآوری و توسعه تعاون ایران (منتا) را تشریح کنید.
مرکز نوآوری و توسعه تعاون ایران(منتا) اواسط سال 99 با رویکرد ایجاد یک ساختار متولی نوآوری در بخش تعاون ایجاد شد اما در پایان دوره دوم دولت مستقر فرصت به وجود نمی آید تا به ماموریت و اولویت های این مرکز پرداخته شود.
در نیمه دوم سال 1400 عمده انرژی ما صرف ایجاد زیرساخت شد. فعالیت منتا در سال 1401 معطوف در این سه بخش اصلی بود؛
- گفتمانسازی و ادبیاتسازی در حوزه تعاون
- ترویج و تبیین تعاون به عنوان متولی قانونی و دارای ظرفیت بسیار گسترده در حوزه مردمیسازی اقتصاد
- ساماندهی مراکز نوآوری استانی و همزمان شروع به پایلوت و نمونهسازی کردیم.
** به صورت مصداقی آیا وارد پروژه یا طرح مهمی نیز شده اید، در صورت انجام از پروژههای مهم گزارش دهید.
مرکزنوآوری و توسعه تعاون ایران از منظر اقتصادی هم نوعی حاکمیت شرکتی دارد؛ از طرفی یک نهاد توسعهای و از سوی دیگر یک نهاد هزینه درآمد مبتنی بر حاکمیت شرکتی با ساختار شرکت تعاونی است.
روزی که مدیریت مرکز نوآوری را پذیرفتیم با یک شرکتی خصوصی مواجه بودیم که می خواست در حوزه تعاون فعالیت بکند. تناقض آشکاری در این مدل فعالیت بود.در اولین گام طی یک پروسه، شرکت خصوصی را به شرکت تعاونی تبدیل کردیم . در سه ماهه اول سال 1401 این مهم محقق شد و الان مجموعه «حامیان توسعه اعتماد» که با حمایت بانک توسعه تعاون و صندوق ضمانت سرمایه گذاری تعاون ایجاد شده، متولی و بهرهبردار مرکز نوآوری و توسعه تعاون ایران در قالب شرکت تعاونی است.
** نوع مشارکت بانک توسعه تعاون چگونه است؟
ازمنظر حاکمیت شرکتی 51 – 49 درصد است؛ به دلیل اینکه هم بانک و هم صندوق ضمانت ساختار دولتی دارند این دوعملا سهامدار غیرعضو هستند.قانون بخش تعاون تصریح دارد که شرکتهای دولتی به منظور حمایت از توسعه بخش تعاون می توانند به عنوان سهامدار غیرعضو تا 49 درصد سهام شرکتهای تعاونی را تملک کنند و در یک دوره مشخصی خروج کنند که هم بانک و هم صندوق قائل به این حمایت بودند. البته در بدو تاسیس منتا واقعا اینطور نبوده است؛ قدری دستوری و تکلیفی بود با تغییر مدیریت در بانک ودر صندوق، بحث نگاه دستوری به نگاه حمایتی تغییر یافت و ما هم تلاش کردیم این فضا را از منظر حقوقی قانونی ایجاد کنیم.
** سهم 51 درصدی برای کیست؟
51 درصد تولیگری با بانک و 49 درصد با صندوق است.
اگر خیلی خلاصه بخواهم بگویم، عرض کردم ساختار هم به این ترتیب هست که اصطلاحا برند و ماهیت مرکز نوآوری و توسعه تعاون ایران متعلق به وزارت تعاون است. اما وزارت تعاون دلیل ممنوعیت تصدی گری با حمایت بانک و صندوق در دولت سیزدهم یک مجموعه تعاونی را در دستور کار قرار داد که عملا مدیریت بهرهبرداری و فرآیندی این مرکز را برعهده داشته باشد. همچنین برای الگوسازی 30 مرکز نوآوری توسعه تعاون استانی تشکیل شد.
** ... یعنی مستقر در استانها هستند؟
بله. این مراکز، شرکتهای تعاونی استانی هستند.
** شبیه شرکت تعاونیهای سهام عدالت در ذهنتان بوده است؟
این 30 مرکز تعاونی مستقل از ما هستند و ساختار سهامداری مالکیتی و عضویت خودشان را دارند. شرکت های فعالی بودند که در حوزه نوآوری، در حوزه شبکهسازی و در حوزه منتوری کسب و کارهای تعاونی کار کرده اند.
روزی که مرکز را تحویل گرفتیم، 51 نمایندگی استانی وجود داشت و عملا از منظر عملیات و اجرا هیچ ماموریتی نداشتند.اولین کاری که انجام شد پایش این مراکز وتعریف ماموریت مشخص و عملی برای آنها بود. امروز در مراکز استانی حدود 100 پروژه نوآور در حوزه تعاونی درحال منتورشیپی است .
در مرکز هم فارغ از پروژههایی که راهبری می شود، در دو حوزه جدی عملیاتی اقدامات را آغاز کرده ایم؛ در زنجیره ارزش متعاونانه یا «اقتصاد تعاون بنیان» که از سوی منتا این اصطلاح ابداع شده است،در«زنجیره ارزش تعاونبنیان عسل» را با کمیته امداد و بنیاد علوی تفاهم سهجانبه امضا کرده ایم و به طور پایلوت در 10 استان کشور کاردر حال انجام است .10 مرکز نوآوری استانی این زنجیره را عملیاتی و راهبری می کند که خروجی آن 40 هسته تعاونبنیان خواهد درقالب 40 تعاونی تشکیل و 2000 نفر در این تعاونیها متشکل شدند. بر اساس برنامه ریزی های انجام شده در پایان سال 1402 وارد پروژه ملی خواهیم شد.
در حوزه زنجیره ارزش دام سبک نیز ورود کرده ایم و امروز داریم هم از منظر صنایع دستی و هم از منظر بهبود تولید گوشت با ظرفیت تعاون اقدام می کنیم. زنجیره ارزش دام سبک در 17 استان کشور در حال اجراست. بخشی از این پروژه با وزارت جهاد و بخشی هم با دو مجموعه«کنشگر ملی» که حلقههای میانی هادی هستند پیگیری و اجرا می شود. این پروژهها مسوول پروژه دارند که این مسوول پروژهها هم درواقع همین شرکت تعاونی هستند.
** یک مقدار توضیح بدهید که رابطه شما با این شرکت های تعاونی چگونه است. آن شرکت واسط چه کار میکند؟
داستان از این قرار است که در مراکز نوآوری استانی چه در پروژههایی که از مرکز راهبری میشود و چه در پروژه هایی که خودشان باید انجام دهند،اصل بر این است که حوزه تعاون و کنشگران آن وارد شوند.
** یعنی واسط بین شما و مراکز هستند.
بله؛ اصلا تعاون بدون کنشگر پیشبرنده و پیش رونده اتفاق نمیافتد. مثلا اگر فردی بخواهد در شهرستان تکاب در آذربایجان غربی در حوزه عسل کنشگری کند، اولا باید تجربه و تخصص زنبورداری و بخشی از زنجیره ی دیگر ارزش عسل را تجربه کرده باشد، همچنین سازه اجتماعی و مقبولیت اجتماعی استاندارد داشته باشد تا بتواند کُنش جمعی ایجاد کند.
در پروژه زنجیره ارزش عسل 40 کنشگر در مراکز نوآوری استانی شناسایی شد که این 40 کنشگر 40 تعاونی ایجاد کردند و عملا 40 هستهی نوآور تعاونبنیان را تشکیل شد که متشکل از 2000 زنبوردار است؛ یعنی تقریبا متوسط به ازای هر تعاونی 50 زنبوردارحضور دارد. این عده وقتی متشکل میشوند،یکسری حلقههای پیشینی و پسینی زنجیره ارزش را ایجاد می کنند. ما در منتا به دنبال این هستیم که این تعاونی های زنبوردار نوآوری در تعاون را از ناحیه این تشکل ایجاد کنند؛ یعنی اینکه با استفاده از این قدرت جمعی حلقه های پیشینی و پسینی زنجیره ارزش عسل ایجاد شود.حلقه های پیشینی مثل ایستگاه های تعلیم پرورش ملکه که بسیار استراتژیک است، یا کارگاههای تولید کندو. حلقههای پسینی مثل شبکه فروش و کارگاه های بسته بندی است. این سطح بندی سه گانه و این مدل یک مدل نوآور و مبتنی بر الگوهای اقتصاد تعاون هست.
اصولا تمرکز مرکز نوآوری و توسعه تعاون بر«زنجیره ارزش» است. در مورد زنجیره ارزش هم به solidarity economy یا اتحاد حول زنجیره ارزش اعتقاد داریم؛ یعنی در طول زنجیره ارزش،حلقه اولیه باید به اندازه تلاش خود جدای از دستمزد در ارزش خلق شدن انتهای زنجیره شریک و درگیر باشد که این یک مدل مشخص را طراحی کرده ایم. این مدل برای اولین بار در کشور در مرکز نوآوری و توسعه تعاون(منتا) طراحی شده است و در هفته تعاون امسال رونمایی می شود.
** سوددهی تا چه حد برای شما مهم است؟
منتا یک مرکز توسعه نیست. مرکز توسعه ای ما از باب هزینه درآمد با توجه به حاکمیت شرکتی باید خودگردان باشد. منتا با توجه به خدماتی که به شرکت های تعاونی و مرکز نوآور تعاون بنیان میفروشد، صرفا هزینه خود را تامین می کند .یک ایده ای از ابتدای امسال مطرح است که یک «صندوق سرمایه گذاری خطرپذیر تعاونی» طراحی کنیم اما نمی خواهیم منتا درگیر درآمدزایی شود اگر سودی نیز حاصل شد بر مبنای حسابرسی قانونی و مشخص دوباره در زنجیره تعاون سرمایه گذاری کنیم.
برای اولین بار در کشور سکوی پیش فروش ضمانتشده مدتدار در حال طراحی و عرضه است.
** یعنی سلفخری را میخواهید راه بیندازید؟
نه؛ سلفخری نیست ...
** مبتنیبر یک پلتفرم است؟
نه! مبتنیبر زنجیره ارزش است.سلفخری به این صورت است که کشاورز یا تولید کننده عسل کِشت و زنبورداری می کند و چهار ماه دیگر به بهره برداری می رسد. امروز محصول سلفخری می شود و 4 ماه دیگر محصول تحویل سلف خر می شود.اما مدلی که در منتا به دنبال آن هستیم این نیست.
با توجه به اینکه زنبورستان دارها در قالب 40 تعاونی متشکل شده اند دیگر الزامی به اینکه عسل را به صورت فلهای پیش فروش کنند،ندارند.در این مدل جدید همکاری محصول فرآوریشده مثل ژل رویال پیشخرید می شود.
یا مثلا در پروژه زنجیره ارزش تعاون دام سبک با دامدار توافق می کنیم که دام را پرواربندی کند و مابهازای پیش خرید گوشت و پشم تحویل دهد. پولی که امروز به دامدار پرداخت می شود هزینهی ایجاد کشتارگاه یا کارگاه فرآوری پشم باید شود. ما در منتا به دنبال این هستیم تا کنشگران حاضر در این تعاونی ها بتوانند خودشان در زنجیره ارزش بدون وابستگی به منابع مالی محدود تسهیلاتی بانکها فعالیت و رشد کنند.
این فضای سکو هم برای اولین بار در کشور با همکاری صندوق ضمانت درهفته تعاون امسال رونمایی خواهد شد.
در مرکز نوآوری به این نتیجه رسیدیم که یک جعبه ابزار( (Toolkitدرست شود و در اختیار بخش تعاون و مردم به معنای عام قرار گیرد. بخش تعاون واقعا مساوی با اقتصاد مردمی است.
** چند نفر را شامل می شود؟
2000 نفر. برآوردمان این است که این 2000 زنبوردار در 40 هسته / تعاونی متشکل شدند که تعاونیهای زنبورداری هستند. در هسته های سطح دو که همان حلقه های پسینی و پیشینی زنجیره ارزش است، احتمالا در قالب 10 مجموعه با هم اتحاد خواهند کرد و در هستههای سطح سه که عملا دیگر هسته های برندینگ، هستههای تکثیر، هسته های صادرات و یا هسته های دانش است؛ به یک هسته منتهی می شود.
برآورد این است که به 2 یا 3 هسته سطح 3 نیاز داریم؛ اینها باید با هم اتحاد کنند و همه چه از منظر مالکیتی و چه از منظر مدیریتی مبتنیبر قواعد تعاون خواهند بود. از منظرعاملیت هم کار خود را انجام می دهد و این انتفاع درزنجیره براساس فرآیند مبتنیبرعدالت اقتصادی به معنای واقعی کلمه عدالت بین این آدمها تقسیم میشود.
** یک مقداری درباره اقتصاد تعاون بنیان توضیح دهید.
در ابتدای کار این سوال وجود داشت که در منتا نوآوری اولویت دارد یا تعاون. پس از مدت ها تحقیق و حضور درعرصه عمل به «اقتصاد تعاونبنیان» رسیدیم.اقتصاد تعاونبنیان سه شاخصه دارد. شاخصه اول اقتصاد تعاونبنیان مبتنیبر زنجیره ارزش است؛ یعنی تولید برای ما مهم است. شاخصه دوم اینکه مبتنیبر مردم است؛یعنی اقتصاد مردمپایه. در بخش تعاون نزدیک به دویست و خردهای هزار تعاونی ثبتی داریم اما تنها نیمی از این تعداد فعال هستند
وظیفه ما در مرکز نوآوری اشاعه گفتمان و راهکارهای رسیدن به تعاون واقعی و درست است. ضلع سوم اقتصاد تعاونبنیان هم بلاشک دانش است؛ اقتصاد تعاونبنیان اقتصاد دانشبنیان، مردمپایه و تولیدمحور است. تولید بدون زنجیره ارزش در دنیا معنی ندارد و فقط در کشور ماست که اینطوری است. در زنجیره ارزش بر مبنای solidarity عمل می کنیم؛ مبنای استراتژی اتحاد راهبردی حول زنجیره ارزش است. این نگاه به بخش تعاون، چراغ راه و مانیفست ما است. در این مسیرسختی هم زیاد داشته ایم. وقتی حرف نو می خواهید بزنید، خیلیها مخالفت خواهند کرد اما در این قریب 18-19 ماهی که گذشته، در نقطه ای قرارداریم که کارهای بزرگی در حال انجام است. در حال حاضر با با دستور و تاکید رئیس جمهور باوزارت جهاد کشاورزی قرارداد ایجاد پروژه ملی شهرمولد کشاورزی را امضا کرده ایم .در حوزه وزارت نیرو و اصطلاحا ساماندهی و طراحی پروژه پایاب سدها که پروژه ی عظیم و بزرگی است و باز مبتنیبر زنجیره ارزش، مردمپایه و دانش محور را پیگیری می کنیم. در حوزه ستاد دستیاری مردمی سازی دولت، طراحی راهکارها بر مبنای این گفتمان به منتا سپرده شده است. باورداریم که انقلاب اسلامی دارای الگوی اقتصادی است و نمونه بارز آن از سال 58 تا 68 تجربه شده است.اقدامات و فعالیت های ما بازگشت به همان الگوهاست و بازگشت به مردم است.
** اولویتهای منتا در سال جاری چیست؟
ما امسال از ابتدای سال هم بر مبنای استراتژیها و برنامههای دولت در سطح کلان و هم بر مبنای استراتژی معاونت امور تعاون عمل خواهیم کرد. ضلع سوم اقتصاد تعاونبنیان هم بلاشک دانش است
** یعنی اولویت منتا است؟
این اولویت بخش تعاون منتا است. ما برای امسال دو تا راهبرد تعریف کرده ایم . یکی بحث اتحاد حول زنجیره ارزش و یکی هم هدایت و مولدسازی داراییهای خُرد مردم است. تکنولوژی رسیدن به این راهبرد دو مورد است؛ 1) تعاون. یعنی خود تعاون تکنولوژی جدی است و یکی هم 2) مبتنیبر حلقه های میانی و کنشگران بومی.
در سال جدید اجرای پروژه ملی عسل را خواهیم داشت؛ یعنی از طرح پایلوت به پروژه ملی در 30 استان حرکت می کنیم. دو تا پروژه شهر مولد کشاورزی و پروژه پایاب سدها را به صورت جدی پیگیری می کنیم.
به جز این سه پروژه که از مرکز راهبری و کارسازی می شود،امسال با سازمان صداوسیما یک مستند مسابقه اختصاصی تحت عنوان جایزه بزرگ را برگزار می کنیم که طی این مستند مسابقه که امیدواریم پخش آن از اواخر مسال شروع شود، طی یک فرآیند 5ماهه یک خیزش در بومهای هدف خواهیم داشت.
** ... به دنبال شناسایی استعدادها هستید.
... بله؛ استعدادهای مبتنیبر کُنش جمعی.
آقا یک نکته ای را امسال فرمودند که البته در ادبیات های سالیان متمادی ایشان وجود دارد.امسال فرمودند ایمان و امید. ایمان و امید خروجیاش خودباوری است.دشمن خودباوری مردم را هدف گرفته است. ما مردمی هستیم که همین چند سال گذشته (چهل و اندی سال پیش) با تعاون به معنای تعاون واقعی و به معنای کُنش جمعی انقلاب و جنگ را پشتسر گذاشتیم. ما مردمی هستیم که با کُنش جمعی جهاد سازندگی داشتیم. این مردم امروز نسبت به کنش جمعی بلاتکلیف اند، چرا؟ چون هدفگذاری شده تا کُنش جمعی انجام نشود.زمانی که کُنش جمعی مردم را از آنها بگیرید، عملا با یکسری انسانهای فردگرا مواجه هستید.
** چه رابطه ای بین بانک و منتا قابل تعریف میدانید؟ آیا پروژه مشترکی بین بانک و منتا تعریف شده است؟
بانک توسعه تعاون با منتا رابطه معنوی دارد؛ یعنی به قول خارجیها ما رابطه ی parental با بانک داریم. خب بانک هم می تواند در فضای رابطه تجاری با مرکز نوآوری وارد شود. ما می توانیم بخشی از بار توسعهای بانک را برداریم.از منظر تجاری و اقتصادی،هر هستهی نوآوری که ایجاد می شود یک مشتری بالقوه برای بانک توسعه تعاون است .
واقعیت این است که در دوره مدیریت قبلی دوستان اعتقادی به مرکز نوآوری و توسعه تعاون نداشتند و در بدنه این موضوع القا شده بود که اصلا مرکز نوآوری و توسعه تعاون هیچ ارتباطی با بانک ندارد حتی گفته بودند که اصلا مرکز نوآوری و توسعه تعاون ایران دستوری ایجاد شده است .
در ساختار مدیریت جدید بانک دکتر شیخ حسینی و هم در صندوق ضمانت سرمایه گذاری تعاون دکتر محمدی نگاه همدلانه و حمایتی از منتا دارند. اگر از رفتارهای جزیره ای پرهیز کنیم و بیاییم کنار همدیگر قرار بگیریم و قدرتها و توانمندی هایمان را کنار هم قرار دهیم کارهای بزرگی می توانیم انجام دهیم. راهبرد اصلی در بخش تعاون این است که سهم این بخش به 25 درصد اقتصاد کشور برسد.
مرکز نوآوری و توسعه تعاون باید عملا مرکز نوآوری بانک و مرکز نوآوری صندوق ضمانت سرمایه گذاری هم باشد . باید به این سمت برویم که بدنه بانک توسعه تعاون نسبت به ماموریت های مرکز نوآوری آگاه شود.اگر بخواهیم یک مقدار حرف تلخ هم بزنیم متاسفانه در بیرون از بدنه اجرایی بخش تعاون اعتماد بیشتری به ما هست تا درون آن.